سلام

سلامی دوباره

ظاهراً دی ماه 95 بوده که از این وبلاگ و وبلاگ مرکز طراحی حنانه رخت سفر بستم.

دلایلش را یادم نیست.

اما مطمئناً بی حوصلگی و بی انگیزگی از اصلی ترین هایش بودند.

این اواخر بسیار حس نوشتن داشتم. خاصه که اتفاقاتی متنوع در زندگی ام در حال وقوع اند که بد نیست من باب انتقال تجربه یا حتی درد دل یا مرور در حالت سکون و به دور از هیجان، اینجا درباره شان نوشت.

مثلاً ازدواج کردم! و خداوند به ما فرزندی عطا کرد!

در عین پیچیدگی ساده تر از دستور زبان همین دوجمله!

اگر خداوند توفیق دهد و بتوانم مستمراً بنویسم تأثیرات مثبتی در پی خواهد داشت.

تا ببینیم...


زندگی عشق است...